تنهاییام را با لیوانهای روی میز اندازه میگیرم
جایت در نیمههای پُـر، خـالیسـت
در نیمههای خالی، خالیست
دهانم را میبندد
تلخِ حرفهایی که از گوشهای تو بزرگترند
چشمهایم را، خوابی عمیق که تعبیرش تو نیستی
و «نیستی» معلم سختگیریست
که «میم مالکیّت» را
از تمام دستور زبانها خط زده است.
«شب بهخیر عزیزش»
فردا، دیگر تو را به یاد نخواهم آورد
و هر دو نیمۀ لیوانت را کسی پر خواهدکرد
که از موقّتی بودنِ دستورهای زبان
چیزی نمیداند.
==========
از کتاب چرا که نبودی لیلا کردبچه

نظرات شما عزیزان: